سیدمهران عالم زاده شهردار کلانشهر کرمان با انتشار بیانیه ای از سمت خود استعفا داد
متن پیام شهردار کرمان بدین شرح است:
رییس و اعضای محترم پنجمین دوره شورای اسلامی شهر کرمان با سلام و احترام خدایا جهان پادشاهی تو راست/ زما خدمت آید خدایی تو راست/ پناه بلندی و پستی تویی/ همه نیستند آنچه هستی تویی/ همه زیردستیم و فرمان پذیر/ تویی یاوری ده ، تویی دستگیر/ مرا نیست از خود حجابی به دست/ حساب من از توست چندان که هست/ سپردم به تو مایه ی خویش را/ که تنها تو دانی کم و بیش را(نظامی) ابتدا بر درگاه خداوند متعال شاکر و منت پذیرم که در مقطعی به واسطه شما بزرگواران به این بنده کوچک فرصت خدمتی ناچیز اما صادقانه به همشهریان گرانقدرم بعنوان شهردار شهر پر افتخار و سرافراز کرمان عنایت کرد . قاعدتا بر شما پوشیده نیست که اینجانب در شرایطی این مسئولیت سنگین را پذیرفتم که از یک سو شانه هایم همچنان زیر بار داغ و مصیبتی شخصی بود و آزرده از بی اعتباری کار جهان و بی ارزشی دنیا و مدارج دنیا بودم واز سوی دیگر تذکر و نصیحت دوستان عزیزی که از سرمحبت و تجربه کاری که داشتند سعی می کردند توجه ام را به چالشها و بحرانهایی چون کسری بودجه آزار دهنده در شهرداری ، افزایش توقعات به جای مردم علی الخصوص نسل جوان و تحصیل کرده در مناطق مختلف شهری که دیگرعقب ماندگی های نهان و آشکار این کهن شهر را برنمی تابیدند ، حجم یکباره و قابل توجه تعهدات عمرانی که می بایست در سالهای بسیار پیش از این و به مرور آغاز می شد ، مواجهه حوزه مالی شهرداری با ابر طلبکارانی چون قرارگاه خاتم و از همه مهمتر مشکل گاه و بی گاه عدم پرداخت به موقع حقوق و مزایای پرسنل خصوصا نیروهای شرکتی در آن دوره که رفته رفته به تجمعات و اعتراض های فردی و گروهی منجر میشد جلب می کردند ، باز با همه این دغدغه ها این فرصت را برای خودم لطف و موهبت الهی دیدم و با توکل و توسل به لطف او و به پشتوانه حسن نظر و اعتماد شما کمرهمت بستم و بدون هیچ شعار عوام فریبانه و بدون هیچ انگیزه منفعت طلبانه ای مشغول شدم و هم اکنون نیز که از دی ماه هزارو سیصد و نود وشش قریب سه سال وهفت ماه از مسئولیتم می گذرد باز با همان روحیه و همان نگاه وجدانم در محضر خدا و خلق خدا آسوده است که هر آنچه در توان داشتم برای امانت داری و تلاش در جهت کمتر شدن مشکلات این شهردوست داشتنی در طبق اخلاص گذاشتم. محترم پنجمین دوره شورای اسلامی شهر کرمان با سلام و احترام خدایا جهان پادشاهی تو راست/ زما خدمت آید خدایی تو راست/ پناه بلندی و پستی تویی/ همه نیستند آنچه هستی تویی/ همه زیردستیم و فرمان پذیر/ تویی یاوری ده ، تویی دستگیر/ مرا نیست از خود حجابی به دست/ حساب من از توست چندان که هست/ سپردم به تو مایه ی خویش را/ که تنها تو دانی کم و بیش را(نظامی) ابتدا بر درگاه خداوند متعال شاکر و منت پذیرم که در مقطعی به واسطه شما بزرگواران به این بنده کوچک فرصت خدمتی ناچیز اما صادقانه به همشهریان گرانقدرم بعنوان شهردار شهر پر افتخار و سرافراز کرمان عنایت کرد . قاعدتا بر شما پوشیده نیست که اینجانب در شرایطی این مسئولیت سنگین را پذیرفتم که از یک سو شانه هایم همچنان زیر بار داغ و مصیبتی شخصی بود و آزرده از بی اعتباری کار جهان و بی ارزشی دنیا و مدارج دنیا بودم واز سوی دیگر تذکر و نصیحت دوستان عزیزی که از سرمحبت و تجربه کاری که داشتند سعی می کردند توجه ام را به چالشها و بحرانهایی چون کسری بودجه آزار دهنده در شهرداری ، افزایش توقعات به جای مردم علی الخصوص نسل جوان و تحصیل کرده در مناطق مختلف شهری که دیگرعقب ماندگی های نهان و آشکار این کهن شهر را برنمی تابیدند ، حجم یکباره و قابل توجه تعهدات عمرانی که می بایست در سالهای بسیار پیش از این و به مرور آغاز می شد ، مواجهه حوزه مالی شهرداری با ابر طلبکارانی چون قرارگاه خاتم و از همه مهمتر مشکل گاه و بی گاه عدم پرداخت به موقع حقوق و مزایای پرسنل خصوصا نیروهای شرکتی در آن دوره که رفته رفته به تجمعات و اعتراض های فردی و گروهی منجر میشد جلب می کردند ، باز با همه این دغدغه ها این فرصت را برای خودم لطف و موهبت الهی دیدم و با توکل و توسل به لطف او و به پشتوانه حسن نظر و اعتماد شما کمرهمت بستم و بدون هیچ شعار عوام فریبانه و بدون هیچ انگیزه منفعت طلبانه ای مشغول شدم و هم اکنون نیز که از دی ماه هزارو سیصد و نود وشش قریب سه سال وهفت ماه از مسئولیتم می گذرد باز با همان روحیه و همان نگاه وجدانم در محضر خدا و خلق خدا آسوده است که هر آنچه در توان داشتم برای امانت داری و تلاش در جهت کمتر شدن مشکلات این شهردوست داشتنی در طبق اخلاص گذاشتم.